نیگنان دیارکهن

نظر

 

تشریح عکس و موضوع ان ..از سمت راست کلاهی حمید قوی پنجه کادر بسیج و کلاهی بعدی مرحوم اقا عبد الله نجفی عضو فعال بسیج نفر جلو جناب سرهنگ تورانی نفر بعد ایشان کلاهی اقای علی امینی کارمند جهاد نفر بعدی مرحوم اقا سید رضا رو بروی ایشان اقای نظر زاده و جوان اخری پسر اقای نظرزاده........موضوع جلسه ایستاده حدود سال 62 تمام بسیجیان شبانروز در حال تلاش و ماموریت لحظه ای ارام و قرار نداشتیم بنده و حمید قوی پنجه و مرحوم اقا عبد الله عازم ماموریت بودیم .که اقای امینی از جهاد امده بود و کاری داشت اقای تورانی از سپاه ماموریت داشت در همین حال اقای نظر زاده هم برای دختر معلم شان خانه می خواستند و منهم دستهای خود راجلو بردم که در حال ماموریت فوری برای بشرویه چکار کنم .برای شای روح مرحوم اقا عبدالله عضو فعال بسیج ومرحوم اقاسید رضا سید محترم صلوات .....



(خاطره ای از شهید مرادی برای شادی روحش صلوات) ....شبی که قرار بود فردای انروز پیکر پاک شهد مرادی تشیع شود.اخرای شب برای مطلع کردن خانواده به روستای ریگو رفتیم همه خواب بودند. درب خانه عمه شهید را زدیم شوهر عمه ایشان بیدار شدند و قدری نشستیم تا قضیه را با ایشان درمیان گزاریم در همین حال عمه شهید هم بیدار شدند تا ما را دیدند شک کرده و از شدت ناراحتی غش کردند .به هر طور بود ایشان را ارام کردیم وباهم به خانه پدر شهید رفتیم پدر محترم شهید مدتی بود از سفر مکه بر گشته و به شدت مریض بودند بطوریکه از شدت تب می سوختند. از طریق عمه شان ان ها راهم خبردار کردیم .شب سختی بو تا صبح نشستیم نزدیکیهای صبح بود برای تشیع جنازه همگی عازم شهرستان فردوس شدیم