خاطره ای از حاج غلامرضا رضائیان (پدر گرانقدر شهید )در یکی از روزهای چندین سال قبل خبر اوردند اقای بشارتی رئیس دفتر مناطق محروم ریاست جمهوری از طرف دستگردان طبس قصد عزیمت به مشهد را دارد. وچون فرصت کم است می بایست شورا های اسلامی /غنی اباد/ شهرک امام/ نیگنان و کرند در سه راهی غنی اباد حاضر شوند تا دیداری صورت پذیرد حقیر هم که خبر نگار بودم به اتفاق بخشدار وقت بشرویه عازم این محل شدیم .درحالی که مردم مشغول احوال پرسی بودند شورای نیگنان به اتفاق (حاجی مومن)رسیدند . جناب حاج غلامرضا که قدری خسته وناراحت بنظر می رسیدند گفتند رئیس این جمع چه کسی است .که بخشدار.فرماندار. ونماینده مردم را معرفی کردیم ایشان فرمودند به همان کسی که مارا به اینجا دعوت کرده کار دارم و همه اقای بشارتی را معرفی کردند.ایشان خطاب به اقای بشارتی گفتند تا اینجا که شما درمسیر اسفالت امدید مامورین طاغوت هم می امدند. شما که مامور امام هستید باید تا داخل روستای ما می امدید و افزودند ما روستائیان با این حال گندم تولید وبرای شما به شهرها می فرستیم اقای بشارتی روی ایشان رابوسید وگفت پیر مرد چه می خواهی ایشان گفتند دو سال است برق واسفالت تا 20 کیلومتری روستای ما امده وبه علت نبود اعتبار تعطیل شده.اقای بشارتی اعتبار لازم را از کارشناسان پرسید که مبلغ سی میلیون تومان براورد کردند وی دستور داد فوری این دو طرح پیگیری و بسرعت اجرا و بهر برداری برسد که طولی نکشید مردم نیگنان از نعمت برق وجاده اسفالته بهرمند گردیدند واینجاست که گفته اند سخن از دل بر اید لاجرم بر دل نشیند و این گونه است که نیت های پاک می تواند گره های بزرگ را باز کند.....