یادم میاد چند سال پیش وقتی میامدیم بندان بعداز دور زدن داخل کوچه ها ،کوچه باغی بود زیبا با درختانی سبز، حال وهوایی داشت ونسیم خنکی .از لای پرجین ،شاخه هایی پرمیوه همچون دستی بسوی کوچه دراز انگار منتظر بود طفلی بازیگوش دستان کوچکش رو به سویش دراز کند یا گه نه همچون سری چشم به کوچه دوخته تا خسته ای روشاد کنداما افسوس امروز از انهمه درخت خبری نیست نه درختی نه کوچه وکوچه باغی افسوس...............