• وبلاگ : نيگنان ديارکهن
  • يادداشت : مراسم شب احيا 21روستاي ده سفيد
  • نظرات : 0 خصوصي ، 4 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + نامه اي به ان دنيا 
    بزرگي داشتيم که دوستش داشتيم .خيلي..وقتي کوچيک بوديم که نفهميديم .بزرگ شديم دور شديم ...تا به خودمان اومديم رفت...رفت...وقتي در بستر بيماري بود از خدا خواستم که خدايا اذيت نشه نمي دانم خدا به حرفم گوش کرد يا به من آموخت که بزرگان نفسشان حق است ..از آن روز يعني رفتنش ديري نميگذرد ولي هنوز دنبالش ميگردم.و باز ميگويم کاش زير دستگاه بود ولي مي بود ..کاش بود و هر بار ميرفتم حداقل ميديدمش ...باباحاجي دعا کن براي ما ..جايت در اين دنيا هنوز خاليست براي ما..تو اون دنيا حواست به ما باشه..يادته هميشه تلفني ميگفتي چيزي لازم نداري الان جوابتو ميدم که لازم دارم کمکم کني و به خدابگي راضي بودي از ما