وبلاگ :
نيگنان ديارکهن
يادداشت :
اطلاعيه
نظرات :
0
خصوصي ،
10
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
حسن نيازي
سلام من به محرم به غصه وغم مهدي .....به چشم کاسي خون و به شال ماتم مهدي.در استانه ماه محرم ضمن تسليت به همه عزاداران حسيني .خاطره اي از (حاج غلامرضا رضائيان مشهور به حاجي مومن) د ر يکي از روز ها درمسجد امير المومنين مشغول رنگ اميزي بودم مرحوم دايي ام امدند و گفتند اگر کارت تمام شده . تا مزار شهدا برويم با هم روانه شديم ايشان جاي قبرشان را نشان دادند و گفتند يک دو ماه ديگر مي ميرم .يک کيسه سيمان با مقداري اجر و موزائيک شکسته و مقداري شن براي درست کردن قبرم توي چند کيسه داخل انبار گذاشته است .گفتم دايي همه چيز درست ولي شن که مي ييني کنار قبرستان انباشته است. ايشان فرمودند اجر شکسته و سيمان مال خودم ميباشد شن هم از داخل رو دخانه اوردم ولي دايي مهر شورا دست شماها مي باشد به کسي گفتيد شن بيار او هم شايد به اجبار و با کراهت بوده و من ميخواهم سالها ز تا قيامت زير خاک باشم ..بروح تمامي اموات شهدا .روح پر فتوح حاجي مومن فرزند شهيدشان وهمسر گرامي شان صلوات.